يزدانيزدان، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 5 روز سن داره
زندگي عاشقانه مازندگي عاشقانه ما، تا این لحظه: 16 سال و 1 ماه و 10 روز سن داره

يزدان مامان

حکایت یزدان و گوسفندان

1392/9/11 9:17
نویسنده : مامان حبه
436 بازدید
اشتراک گذاری

گفته بودم که بابا میثم یزدان رو از خونه ی هاپو  همراهی کرد تا...

حالا ادامه داستان...

 

رفتن پیش گوسفندان.

حکایت یزدان و گوسفندان

هر چی گوسفند بیچاره التماس می کرد که یزدان نازش کنه یزدان راضی نشد.

حکایت یزدان و گوسفندان

گوسفنده هم ناامید رفت.

 حکایت یزدان و گوسفندان

حکایت یزدان و گوسفندان

حالا نوبت یزدان بود که ببعی رو صدا بزنه و اون هم ناز کنه که بیاد.

حکایت یزدان و گوسفندان

حکایت یزدان و گوسفندان

حکایت یزدان و گوسفندان

حکایت یزدان و گوسفندان

حکایت یزدان و گوسفندان

حکایت یزدان و گوسفندان

حکایت یزدان و گوسفندان

اینجا هم خونه بابابزرگه مامانی و باباییه. خدا رحمتش کنه

حکایت یزدان و گوسفندان

خداحافظی یزدان با مامان. و اینکه اجازه نمی داد مامان بیاد بیرون.

حکایت یزدان و گوسفندان

حکایت یزدان و گوسفندان

تا اینکه یک چیزه جالبی دید.

حکایت یزدان و گوسفندان

بله حمله گوسفندها...

حکایت یزدان و گوسفندان

چه احساس خرسندی

حکایت یزدان و گوسفندان

 از این گوسفند هم ترسید و نزدیک بود اشکش بریزه.

حکایت یزدان و گوسفندان

حکایت یزدان و گوسفندان

حکایت یزدان و گوسفندان

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

سحرمامان سینا
11 آذر 92 16:58
عزیزدل خاله همیشه شادوخوشحال باشی عزیزم.....سینام به به بیی دوست داره
مامان حبه
پاسخ
سینا جون رو حتما ببوس
عمه هدا
11 آذر 92 17:46
عزیزممممممممممممممممم